محل تبلیغات شما



 

مزار شهید عبدالحمید عسکری هویه

 

 

 

شهید عبدالحمید عسکری

فرزند شهید عبدالرحیم

در سن 37 سالگی در تاریخ 1 مهرماه سال 1374 بر اثر ضایعه ناشی از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل گردید.

 

مرگ اغاز جهانی دیگر است 

عاشقان را مرگ جانی دیگر است

آنکه در خون عشق بازی میکند

تا قیامت سرافرازی میکند

 


 

زندگی نامه شهید غلامعلی عسگری هویه

 

 

دانش آموز بسیجی شهید غلامعلی عسگری در ششم فروردین سال 1344 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد

پدر ایشان شخصی متقی و متدین بود غلامعلی از دوران کودکی همراه پدر به مسجد می رفت و به اتفاق در نماز جماعت شرکت میکرند. از همان زمان کودکی تعالیم عالیه دینی را در خانواده و مسجد به خوبی فرا گرفت.

مادر ایشان که خود فردی متدین و مذهبی بود نیز با آموزش آموزه های دینی نقش بسیار موثری در تربیت او داشت غلامعلی همواره به اتفاق سردار شهید سعیدالله عسکری و شهید احمد عسکری و شهید عبدالحمید عسکری و سایر دوستانش که بعدا به افتخار شهادت نایل گردیدند در نماز جماعت و مراسم مذهبی شرکت می نمود.

 

غلامعلی دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و در مدرسه راهنمایی ثبت نام نمود سال دوم راهنمایی ایشان مصادف با حرکت های اگاهی بخش و شروع راهپیمایی های سالهای 1356 و 1357 بود. ایشان علی رغم سن کم در راهپیمایی میلیونی مردم اصفهان علیه رزیم شاه مشارکت فعال داشت تا اینکه نهایتا در 22 بهمن سال 1357 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

غلامعلی پس از اینکه دوران راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند و در دبیرستان ثبت نام نمود و به موازات تحصیل با شرکت در بسیج محل و بسیج دانش اموزی اموزش های رزمی و نظامی را طی چندین دوره به خوبی فرا گرفت و همچنین

با شرکت در اردوه های عقیدتی و رزمی که در سطح استان و شهرستانها تشکیل می شد آموزش های خود را تکمیل نمود.

برادر غلامعلی یک روز قبل از عزیمت به جبهه چون می خواست خودش نیز به جبهه برود با رفتن ایشان به دلیل کهولت سن پدر و مادرشان و اینکه غلامعلی سنش کم بود مخالفت نمود و گفت: من به جبهه می روم و شما از پدر و مادر نگهداری کن

آن شب غلامعلی که علاقه فراوانی برای رفتن به جبهه داشت و عاشق وصال یار بود خیلی ناراحت شد و خیلی گریه کردمادر ایشان از دیدن این صحنه خیلی ناراحت شد و به غلامعلی گفت:برو بخواب و فردا صبح ساکت را با هم می بندیم و به امید خدا

به جبهه برو غلامعلی خیلی خوشحال شد و از پدر و مادر خود تشکر نمود.

 

صبح روز ششم اسفند ماه 1360 پس از انجام غسل شهادت و پنهانی از دید برادرش به اتفاق شهید قدمعلی عسکری و شهید حجت اللهاکبری و شهید نوروزعلی کریمی به اتفاق برادر و پسر برادرشان و تعدادی دیگر از همرزمان عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردیدند و جالب اینکه غلامعلی داخل اتوبوسی بود که برادر بزرگتر ایشان حضور داشت و تا اهواز خود را در انتهای اتوبوس از دید برادر پنهان نمود.

یکی از همرزمان شهید غلامعلی می گوید  پس از اینکه به اهواز رسیدیم ابتدا ما را به پادگان شهید بهشتی و سپس به پادگان شهید مدنی بردند در گروهها و گردانهای رزمی سازماندهی شدیم روزها دوره های آموزش عقیدتی و نظامی داشتیم و شب ها به رزم شبانه می رفتیم و فرماندهان به خطوط مقدم جبهه جهت شناسایی امکانات و تجهیزات و موانع و نحوه آرایش نیروهای دشمن بهطور شبانه مشغول بودند. پس از اینکه شناسایی خطوط مقدم جبهه با دقت انجام شد ما را به منطقه عملیاتی و در یک روستایی به نام دهکده انبیا بردند و ادامه آموزش های قبل از عملیات را در این منطقه برگزار نمودند تا روز موعود که یک فرصت چند ساعته در مقر قبل از شروع عملیات جهت آخرین دیدار و خداحافظی و حلالیت طلبیدن به نیروها داده شد.

 

شهید غلامعلی به اتفاق شهید ابراهیم کریمی و شهید حجت الله اکبری و شهید نوروزعلی کریمی و شهید قدمعلی عسکری و سایر رزمندگانی که از محل اعزام شده بودند در یک فضای معنوی یک جمع صمیمانه تشکیل دادند و تک تک شهدا و رزمندگان ضمنانجام مصاحبه نقطه نظرات خود را در مورد حمایت از حضرت امام و وحدت احاد مختلف مردم و کمک های صادقانه مردم به جبهه ها و همچنین وصیت و حلالیت طلبیدن از خانواده و دوستان و برای سلامتی و ظهور امام زمان دعا نمودند.

پس از انجام مصاحبه و نوحه سرایی رزمندگان بعد از تکبیر گفتن برای آخرین بار در فضای عرفانی و همدیگر را درآغوش گرفتند و از یکدیگر حلالیت طلبیدند. شهید غلامعلی هریک از رزمندگان را که در آغوش می گرفت   های های اشک

می ریخت گویی به ایشان الهام شده بود که شهید می شود و با یک حالت معنوی و عاشقانه خاصی از همه رزمندگان حلالیت می طلبید و خداحافظی میکرد.

یکی از همرزمانش می گوید:  از ساعت چهار بعدازظهر که به اتفاق شهید غلامعلی و سایر رزمندگان از زیر قرآن عبور نمودیم

به صورت پیاده در منطقه ماسه ای و رملی منطقه عملیاتی حرکت نمودیم تا اینکه اذان مغرب شد با همان تجهیزات و لوازم رزمیکه همراهمان بود نماز مغرب و عشا را علی رغم شرایط خاصی که در منطقه حاکم بود به جا آوردیم و به حرکت خود ادامه دادیمتا اینکه به چند صدمتری مواضع دشمن رسیدیم. دشمن به طور مداوم جهت روشن شدن منطقه و حصول اطمینان از عدم حمله رزمندگان اسلام از منور استفاده میکرد شهید غلامعلی به اتفاق سایر رزمندگان روی زمین سنگر می گرفتند که مبادا دشمن از حمله رزمندگان اسلام مطلع شود . تکرار متناوب منورهایی که از سوی دشمن در منطقه پرتاب میشد تا اندازه ای سرعت حرکت رزمندگان را کند نموده بود بالاخره با اتکا به خدا و عنایات خاص امام زمان  دشمن تا آخرین لحظه از عملیات بی خبر بود. تا اینکهبه اتفاق شهید غلامعلی و شهید قدمعلی عسکری و شهید ابراهیم کریمی و شهید نوروزعلی کریمی و شهید حجت الله اکبری و شهید علی رحمانی و شهید مرتضی صادقی و شهید اسماعیل سعیدی و تعدادی دیگر از رزمندگان به ارتفاعات میشداغ رسیدیم.

دشمن روی ارتفاعات مستقر بود و از قبل میادین وسیع مین و سنگرهای مستحکم جهت پیشگیری از حمله احتمالی رزمندگان ایجاد نموده بود.

گروه تخریب یک معبر نسبتا مناسب جهت عبور از میدان مین بازنموده بودند دشمن به محض اینکه از حمله غافلگیرانه رزمندگان اسلام مطلع شد از سنگرها تیراندازی را به سوی رزمندگان شروع نمود حتی با توپهای ضدهوایی چهارلول نیز به سمت رزمندگان اسلام شلیک میکرد.

شهید غلامعلی و سایر رزمندگان علی رغم شدت تیراندازی به سوی دشمن پیشروی می کردند ولی ضدهوایی چهارلول همچنان به سوی رزمندگان اسلام شلیک میکرد . فرمانده گفت: چه کسی از رزمندگان داوطلب خاموش کردن ضدهوایی می باشد شهید نوروزعلی کریمی بلافاصله گفت:من . فرمانده گفت: ما ضدهوایی را با تاکتیک خاصی به سوی دیگران منحرف می کنیم وشما نیز با تاریکی شب و حرکت سینه خیز به سوی ضدهوایی حرکت کنید و تیرانداز آن را از پای دربیاورید او اینکار را کرد و خودش پشت ضدهوایی قرار گرفت و با تغییر جهت ضدهوایی به طرف نیروهای دشمن شروع به زدن کرد که تعداد زیادی از

دشمن به هلاکت رسید و تعداد زیادی از آنان اسیر شد و تجهیزات جنگی فراوانی به غنمیت رزمندگان اسلام درآمد و سلسله ارتفاعات میشداغ و دهها کیلومتر مربع از خاک کشور از لوث وجود پاک گردید.

در این عملیات شهید غلامعلی در اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید.

 

 این مرحله از عملیات غرورآفرین فتح المبین با رشادت و شجاعت و حماسه آفرینی شهدای گرانقدری همچون شهید غلامعلی عسکری – شهید قدمعلی عسکری – شهید ابراهیمکریمی – شهید نوروزعلی کریمی – شهید حجت الله اکبری – شهید فرهاد کریمی – شهید علی رحمانی – شهید اسماعیل سعیدی –شهید مرتضی صادقی – شهید رضا سعیدی – شهید اسدالله رمضانی – شهید اسماعیل خلیلیان – شهید حسن و . تعداد زیادی از رزمندگان اسلام موجب پیروزی شگفت انگیز ایران اسلامی بر استکبار جهانی شد

پیروزی عملیات فتح المبین موجب شد صدها کیلومتر از خاک کشور آزاد شود و هزاران اسیر از دشمن گرفته شد و تجیزات زیادی از آنان به دست رزمندگان اسلام افتاد و این پیروزی مقدمات عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر را فراهم نمود.

 

 


 

قسمتی از نامه علی اکبر براتی به خانواده اش

 

 

با عرض سلام به یگانه عالم بشریت حضرت مهدی و با عرض سلام به پدر و مادر عزیزم

سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و اگر از احوال اینجانب فرزند خود خواسته باشید سلامتی برقرار است و هیچ ملالی نیست به جز دوری شما

تمام خانواده و فامیل را سلام برسانید .  پدر و مادر عزیزم شاید این آخرین نامه ای باشد که   می نویسم

اگر من شهید شدم بگذارید دشمنان خوب مرا ببینند

پدر و مادر از همه حلالیت بطلبید و مرا حلال کنید

پدر مقداری روزه و نماز دارم اگر  نیامدم برایم بخوانید


 

عکس هایی از برگه اعلامیه مراسم سومین و هفتمین روز شهادت سعیدالله عسگری

 

 

 

 

*****

 

اعلامیه های بالا مربوط به مراسم های سومین روز و هفتمین روز شهادت شهید سعیدالله عسگری در مسجد هویه که مربوط به سال 1361 است می باشد.

 


 

عکسی از مراسم ازدواج شهید سعیدالله عسگری

 

 

مراسم ازدواج ایشان ساده و بدون تشریفات و تجمل و در مسجد برگزار گردید.

این می تواند الگویی باشد که ساده و بدون تجمل ازدواج ها صورت بگیرد تا 

جوانها دچار خیلی از معضلات نشوند.

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خاطرات یک تخیلی The voice of rationality and Humanity هدیه دریا